بعد از قدر زمین، قَدرَت را دانستم


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



اگر ماه بودی به صد ناز / شاید شبی بر لب بام من مینشستی . . .♥♥ اینجا آسمان از دل من تیره تر است ، روزگارم ابریست ، من اگر تنهایم ، یاد تو با من هست♥♥ مهربانم روزگارم ابریست ، کاش این بار جای خورشید تو آفتاب شوی ♥♥ آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره ♥♥ ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من / ای حسرت روزهای شیرین در من! بی مهری انسان معاصر در توست / تنهایی انسان نخستین در من

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان dehkadeye gham و آدرس azi.love.girl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 2279
بازدید کل : 75328
تعداد مطالب : 441
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 441
:: کل نظرات : 96

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 24
:: بازدید ماه : 2279
:: بازدید سال : 8824
:: بازدید کلی : 75328

RSS

Powered By
loxblog.Com

khat cherk haye del tangi azi

تبلیغات
بعد از قدر زمین، قَدرَت را دانستم
جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 11:46 | بازدید : 450 | نوشته ‌شده به دست azita | ( نظرات )

 

بعد از قدر زمین، قَدرَت را دانستم

 

 

 

چند روزی از شب های قدر اهل زمین گذشته مولاجان ...

 

آمدی، ظاهر شدی

 

سَری به پرونده ی اهل زمین زدی و رفتی ...

 

مولای من .. این چند روز دلم پر می کشد به هوای عطر نفس هایت که میهمان این حوالی بودی ...

 

من بوی عطر پیراهنت را... بوی عطر عبای آسمانی ات را خوب میشناسم ...

 

همین جا بودی شب های قدر کنار قلبِ من ...

 

من غافل از این حضور گرم تو، درگیرِ دنیایم و فریبکاری اش ..

 

چه شد تو را گم کردم؟

 

 چه شد دستم از دستان گرمت جدا شد؟

 

تو میدانی چرا؟

 

مولاجان ...

 

این چند روزی که از شب های قدر زمین می گذرد، هنوز هم جای قدم هایت، روبرویم مانده

 

جای قدم هایت بر زمین در این خیابان ...

 

بودی ... خوب میدانم، هر جا نام تو را بخوانند و تو را عاشقانه بخواهند

 

آنجا حاضر میشوی و دلها را لبریز از حضورت می کنی ...

 

آن زمان که نامت را خواندم و یادت کردم و زیر آسمان برای آمدنت، دعایی عاشقانه کردم

 

آمدی و همچون عابری خسته لبریز از عشق از کنار خاطره ام گذشتی اما حیف...

 

من، تو را ندیدم ...

 

بیا به اهل زمین بگو: آسمان هر چه دارد به اعتباره "مهدی" ست ...

 

بیا به اهل زمین بگو: آسمان را "مهدی" آسمانی کرد ...

 

نه نام دارم نه نشان و نه نشانی  ...

 

فقط یک قلب دارم که آن هم به عشق مهدی، به نام مهدی می تپد ...

 

من به عشق مهدی زنده ام هنوز ...

 

Image result for ‫من زنده ام به عشق تو یا صاحب الزمان‬‎

 Image result for ‫من زنده ام به عشق تو یا صاحب الزمان‬‎

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: